روزت مبارک همسرم
کمترین آرزویم این است: هرگز با چشمان مهربانت، نامهربانى روزگار را نبینى ناز بانو! روزت مبارک ...
محمد معین و سال جدید
عزیزم بالاخره امروز فرصت کردم که بیام و وبلاگت رو آپ کنم قبل از همه سال نو رو البته با تاخیر به تو و همه دوستانمون تبریک میگم انشالا سال جدید سال خوبی برای هممون باشه امسال هم مثل سالهای گذشته از دید و بازدیدهای عید حسابی لذت بردی و تا تونستی بازی کردی و بهت خوش گذشت. روز پنجم عید می خواستیم بریم شمال ولی چون تو یه کم سرما خوردگی داشتی ترسیدیم تو راه حال بدتر بشه واسه همین بیخیال شدیم و نرفتیم . اواخر عید هم عروسی یکی از فامیلهامون بود که اونجا هم حسابی خوش گذشت.حالا بریم سراغ عکسای سال جدید سفره هفت سینمون سینی هفت سین رو هم خودم تزیین کردم ...
عسل خانوم تولدت مبارک
فردا یعنی هفتم فروردین تولد عسل جون دخمل خاله زهره ست عسل جون تولدت مبارک انشالا که صدها سال زنده باشی و در پناه خدای مهربون شاد و خوشبخت زندگی کنی ...
دختر دایی جونم به دنیا اومد
امروز محمد معین جونم صاحب یه دختر دایی کوچولو و خوشگل به اسم آرمیتا شد بله ساعت ٩:٣٠ صبح امروز( چهارشنبه) اولین نوه دختر تو خانواده ما به دنیا اومد و با اومدنش شادی دوباره ای به خانوادمون داد انشالا که قدماش برای دایی جون و زندایی جون پر از خیر و برکت باشه و در پناه خدا همیشه سالم و سلامت بمونه اینم دوتا عکس خوشگل از آرمیتا تو بیمارستان چند ساعت بعد از به دنیا اومدنش ...
محمد معین وووووووووووو پت و مت
عزیزم هفته گذشته رفتی آرایشگاه و موهاتو کوتاه کردی اما این دفعه یه فرق اساسی با دفعه های پیش داشتی و اونم این بود که دیگه گریه نکردی, اینقدر موقع آرایشگاه رفتن کولی بازی در می آوردی که این بار کلی ذوقیدیم وقتی دیدیم مثل یه آقا رفتی به آقای آرایشگر سلام دادی و نشستی رو صندلی و با آرامش کامل موهاتو کوتاه کردی البته قبلش حسابی شستشوی مغزیت داده بودیم و وعده وعید که برات جایزه میخریم و شهر بازی می بریم و ... من در نظر داشتم برات باب اسفنجی بخرم اما از اونجایی که تو عاشق پت و متی و نصف عمر ما داره به تماشای کارتون پت و مت می گذره تا چشمت به ...
مسابقه وبلاگی
ما از طرف دوست خوبمون مامان یاسمن و محمد پارسا به یه مسابقه جالب وبلاگی دعوت شدیم شرایط مسابقه اینه که سه دلیل برای ساخت وبلاگمون بگیم و سه نفر از دوستانمون رو هم به این مسابقه دعوت کنیم.واما دلایل من برای ساخت این وبلاگ : ١) به نظر من کودکی هر کسی شیرین ترین و قشنگترین سالهای عمر و زندگیشه اصلی ترین دلیل ساخت این وبلاگ ثبت لحظات زیبای کودکی محمد معین عزیزمه تا وقتی بزرگ شد صندوقچه خاطراتی داشته باشه از لحظه لحظه کودکیهاش . که قطعا روزی بازگشت و مرور این کودکی شیرین خواهد بود و آرامش بخش ٢)آشنایی با سایر وبلاگها و پیدا کردن دوستان خوبی که سر زدن به دنیای اونها هم لذت بخشه و هم ...
نویسنده :
مامان و بابا
15:09
عسل مهمون ما ...
روز یکشنبه عسل جون و مامانش مهمون ما بودند, روز خوبی بود اما نمی دونم چرا این دفعه برخلاف همیشه با عسل خوب تا نکردی با خودش که بازی نکردی هیچ ,طفلکی به هر کدوم از اسباب بازیهات هم که نزدیک میشد جیغ و داد راه مینداختی , فقط دو سه تا از اسباب بازیهاتو بهش دادی و نذاشتی به بقیه دست بزنه, نمی دونم این اولین بار بود که نخواستی با یه نی نی بازی کنی شایدم چون عسل کوچکتر از خودت بود با هم راه نیومدین اما با همه اینا روز خوبی بود و خوش گذشت.تازه عسل جون زحمت کشیده بود برات کادو آورده بود دست خودش ومامانش درد نکنه, این هم چند تا عکس خوشگل از شما و کادوی عسل جون ...
پنجشنبه 28 دیماه
محمد معین جونم : پنجشنبه هفته گذشته یعنی 28 دی ماه همونطوری که قولش رو داده بودم بابا بزرگها ومامان بزرگها, دایی ها و زندایی ها, عمه مامانی, خاله جون ,عمو و عمه رو دعوت کردیم که برا شام بیان خونمون تا بعد از شام کنار جمع صمیمی و شاد خانواده تولدت رو جشن بگیریم. جای همه دوستان خالی بود حسابی خوش گذشت , امسال خیلی بیشتر از سالهای گذشته ذوق داشتی از چند هفته قبل منتظر روز تولدت بودی ,اونشب میشد خوشحالی رو توی چشمات دید, خلاصه اینکه جشن تولد امسالت هم مثل سالهای گذشته برامون شاد و به یاد موندنی شد. زحم...