امروز 4 تیر ماه 91,معین کوچولو منم قاطی نی نی وبلاگی ها شد تا وقتی بزرگ شد صندوقچه خاطراتی داشته باشه از لحظه های ریبای کودکیش, لطفا براش نظر بذارین, از همتون ممنونیم ...
معین کوچولو جونم اینم عکسای ماه به ماه بچگیت, البته بی خیال جزییاتش چون خی لی طولانی میشه , عکسها در ادامه مطلب شب تولد,آروم و دوست داشتنی بودی ١ ماهگی,تند تند گریه می کردی و شیر می خواستی 2ماهگی,بچه خوبی بودی می خوردی و می خوابیدی 3ماهگی,کولیک داشتی خوب شیر نمی خوردی,خیلی اذیتمون کردی ٤ماهگی,نمی دونی چقدر قشنگ می خندیدی , 5ماهگی,خیلی دوست داشتنی شده بودی ٦ماهگی, یواش یواش داشتی ادای چهار دست و پا رفتن رو در می آوردی ...
محمد معین جونم, هفت ماهگی به بعد تو هم مثل نی نی های دیگه وارد دوران مهم و البته خیلی شیرین بچگیت شدی هفت ماهه که بودی می تونستی بدون کمک بشینی, هشت ماهگی چهار دست و پا راه می رفتی و کیف می کردی واسه خودت, نه ماهگی اولین دندونت رو در آوردی یه دندون قشنگ و خوشگل از پایین, البته تا اواخر ده ماهگی همین یک دندون رو داشتی ولی بعدش دوتا دندون خوشگل دیگه از بالا در آوردی و آخر سر اون یه دونه دندون پایینیت جفت شد. اما بعد از یک سالگی سه چهار تا دندون رو با هم در می آوردی, یادش به خیر چه ذوقی میکردیم هر چند یه دردسرهایی هم داشت که حالا بماند... عزیزکم; ده ماهگی از در و دیوارو میزو ص...