محمد معینمحمد معین، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

محمدمعین زیباترین هدیه خدا

پسر کوچولوی شیرین من

1392/2/23 2:49
نویسنده : مامان و بابا
1,431 بازدید
اشتراک گذاری

محمد معین جونم ببخشید که چند وقته فرصت نمی کنم ازت عکس بذارم

و از شیطونی های شیرینت بنویسم, آخه چند وقتیه مشغول کارهای مربوط

به خونه جدیدمون هستیم و اینقدر درگیریم که با عرض شرمندگی نمی تونم

به قول خودت لولاگت رو آپ کنم, خودت هم که ماشالا از صبح که بیدار میشی

تا شب که دوباره میری تو رختخواب یه لحظه آروم و قرار نداری

جونم برات بگه که  متاسفانه تازگی ها بازی های کامپیوتری رو یاد گرفتی, چیزی

که من دوست ندارم از الان بهش عادت کنی, ولی خدا می دونه که چه کیفی

می کنی وقتی که بازی های مورد علاقت رو برات میذارم: تام و جری, پمپ بنزین

معدن طلا, و بازیهای مختلف ماشین ها رو مخصوصا فرمول ١ که خیلی هم باحال

بهش میگی فومول ١

سوره توحید رو هم چند روزه که حفظ کردی و می خونی ولی فقط برای مامانی

هر کاری می کنم قبول نمی کنی برای بقیه بخونی فقط بسم الله الرحمن الرحیم و

میگی و در میری

دیگه موقعی که تلفن خونه زنگ میزنه اجازه نمی دی که من گوشی رو بردارم

قشنگ به همه تلفن ها جواب میدی,هر کی هم پشت خط باشه چه آشنا چه

غریبه کل اتفاقاتی که دو سه ساعت اخیر تو خونه رخ داده رو براش توضیح میدی

مخصوصا موقعیت من رو که دارم غذا درست میکنم,ظرف میشورم, پای نتم, با عرض

پوزش wc هستم و ..., بعد هم سریع می دویی میای طرف من و میگی فلانی کارت

داره, تشخیص صدات هم حرف نداره تقریبا همه آشنا ها رو از  رو صداشون میشناسی

رانندگیت هم کلی پیشرفت کرده,استارت که جنبه حیثیتی داره برات و حتما باید

خودت استارت بزنی, بعد هم چه روز باشه چه شب چراغهای ماشین رو روشن

میکنی , راهنما میزنی و دنده عوض می کنی, تو ماشین هم باید فقط آهنگ های

مورد علاقه تو رو گوش بدیم ,خودت هم خیلی با مزه همراه با خواننده آهنگ ها رو

می خونی و اگه من هم همراه با تو بخونم عصبانی میشی و اعتراض میکنی...

تازگیها یاد گرفتی گلایه کنی, چند روز پیش داشتی با بابایی غذا می خوردی یهو

خیلی با حال داد زدی مامان بیا بابا داره غذای منو می خوره, پریروز هم رفته بودی

خونه دایی جون با عرشیا بازی کنی, به محض برگشتن گفتی عرشیا ماشینشو نداد

من بازی کنم, گفت تو کوچولویی نمی تونی با این ماشین بازی کنی

حالا بماند که طوطی شدی و همه حرفایی که پیشت گفته میشه رو یاد می گیری

فقط خدا می دونه که این روز ها چقدر با مزه و شیطون شدی, ولی خب برا این پستت

همینقدر بسه, بقیه رو تو پست های بعدی می نویسم برات

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

امیر علی
23 اردیبهشت 92 15:16
ای جانم عزیزمی .همه بچه ها دنیاشون تقریبا مثل همه
مامان یاسمن و محمد پارسا
23 اردیبهشت 92 15:19
عزیزم چه کارای بامزه ای می کنی بعدشم مامانی ماشالاه مرد شده دیگه احساس بزرگی و مردونگیم یه طرف
مامان یاسمن و محمد پارسا
23 اردیبهشت 92 15:25
عزیزم خصوصی
نازنين
23 اردیبهشت 92 17:25
سلام خانومي/تازه باوب زيباتون اشناشدم اگه با تبادل لينك موافقين منو بچهام منتظرحضور سبزتان هستيم.



☆ یاسمین ☆
24 اردیبهشت 92 14:02
سلام.من مامان یاسمین هستم.خواستم بابت تبریک تولد دخترم در وب فرشته های ناز زندگی ازتون تشکر کنم ایشاله خدا پسر ماهتو براتون حفظ کنه و همیشه موفق باشید
نازنين
26 اردیبهشت 92 19:31
مامان امیر مهدی
28 اردیبهشت 92 1:41
سلام عزیزم اومدم نینی گپ نبودی جواب ندادی
مامان یاسمن و محمد پارسا
29 اردیبهشت 92 9:58
عزیزم اپم
مامان تارا و باربد
29 اردیبهشت 92 10:28
سلام عزیزم خوبید هزار ماشالا به این گل پسر خوش تیپ بارک ا... آقا شده دیگه جواب تلفن میده مراقب خودتون باشید مامانی ایام به کام و شادی مدام
نرگس مامان باران قلنبه
29 اردیبهشت 92 18:25
مرسی عزیزم بابت رمز ماشالا محمد معین بزرگتر شده خدا حفظش کنه دوستم نتوستم عکست رو ببینم اخه با این مرور گرمون باز نمیشه