محمد معین و دینا
عزیزم دیروز بعد از مدتها من و مامان دینا با هم قرار گذاشتیم و همدیگرو دیدم
خیلیییییی بهمون خوش گذشت , تقریبا از زمان فارغ التحصیلی به اینور یعنی
از سال ٨٧ همدیگرو ندیده بودیم و دیدار مجدد ما بعد از ٥ سال خیلی خوب
و خاطره انگیز بود,دینا هم خیلی ناز و شیرین بود ولی چون یه ذره کوچولوتر
از تو بود زیاد با هم بازی نکردین. خلاصه اینکه روز خیلی خوبی بود.
اینم یه عکس دوتایی از شما و دینا جون
اینم چند تا عکس از هفته گذشته که من و تو بابایی رفته بودیم گردنه حیران
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی